هوا را ازمن بگیر...خنده ات را نه...

تو دنیایی که سیل غم همه جا هست، دیدن خنده خستگی رو از چشات گم میکنه ، حتی واسه ی اپسیلون، حتی ظاهری و تصنعی....

طبقه بندی موضوعی

مامان یعنی دوری و دوستی

چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۴ ب.ظ
با تموم وجودم دوسش دارم، نگاهش که میکنم دلم واسش میگیره. تحمل ی قطره اشک یا ناراحتی یا اندوه شو ندارم . پاکیش تو دنیام تکه . ولی هیچوقت نتونستم باهاش رابطه برقرار کنم . تمام دوست داشتنمون تو زندگی روزمره خلاصه شده و هر دو از حرف زدن واهمه داریم  . شروع حرف زدنمون رسما به گریه و ناراحتی و اعصاب خوردی منجر میشه . 
هردفه که حرف میزنم بهش میگم دختر با مادرش حرف نزنه باکی حرف بزنه،ولی ما هیچ جوره کنار نمیایم. 
نمیتونم نگرانی بیش از حدشو درک کنم و متقابلا اونم نمیتونه درک کنه . 
همیشه غبطه خوردم از دخترایی که مثل دوست با مامانشون درددل میکنن ..
ولی درکل آرامشش بسه برام ..

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۵
اهو :)

نظرات  (۴)

ای بابا من چی بگم که خانواده رو سالی یه بارمی بینم.
ازداشتنشون درکنارت لذت ببر.
پاسخ:
مگه میشه آدم از خونوادش لذت نبره؟؟؟؟؟
مگه داریم؟؟

من عاشقشونم
۲۶ آذر ۹۴ ، ۱۵:۴۴ بانوی آذری
به قول مادر علی تو سریال یادآوری " مادری که نگران بچه هاش نباشه مادر نیست "
همیشه فکر می کردم فقط مامان منو زنداییم خیلی نگران می شن (اصن یه وضعی) :))))))
پاسخ:
یعنی دیگه باید مدال طلای نگرانی رو به مامان جانم بدن :))
خدا مامانتو برات نگه داره...

وقتی خوابه بو ماچش کن...براش برقصو مسخره بازی در بیار مطمئن باش جواب میده...
پاسخ:
عزیزم:)) 

چه ایده جالبی،بوسش میکنم ولی رقص و شوخی بازی اینا روش جواب نمیده :))
۱۵ دی ۹۴ ، ۱۴:۲۱ چشم به راهم ...
همین که باشه خوبه اما اگه رفیق باشه خوب تره...
پاسخ:
به شاد و سلامت بودنش قانعم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">