هوا را ازمن بگیر...خنده ات را نه...

تو دنیایی که سیل غم همه جا هست، دیدن خنده خستگی رو از چشات گم میکنه ، حتی واسه ی اپسیلون، حتی ظاهری و تصنعی....

طبقه بندی موضوعی

ما ز چاه اب می نوشیم، دریا حسادت میکند

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ

نشسته کنارم، حس خوبی داشتم ، بهش گفتم راستی اون درس خوندنام واسه ازمون استخدامی نبود، واسه ارشد میخوندم.

تنها چیزی که فک میکردم بشنوم ازش ، این بود که این عالیه حال و هواتو عوض میکنه

ولی چیزی که شنیدم این بود: خب حالا ارشدم بگیری بعدش چی؟ اصلا واسه چی بخونی؟

یهو وجودم به کل خالی شد، خنده ی تلخی کردم و فقط سکوت

شنیدنش از کسی که بهش میگن خواهر خیلی ناراحت کننده س...

آدم دهن بینی نیستم و حرفش توی تصمیمم اثر نداره ولی ته دل آدم بهم میریزه.

دیدن حال خوش یکی واقعا خوشحالم میکنه ، چرا فکر میکنم بقیه هم باید اینجوری باشن؟

چرا شنیدن این حرفا بهمم میریزه؟ چی میشه که آدما از دوباره شروع کردن یک نفر ناراحت میشن؟ چرا از پاشدن و حرکت کردن بقیه واهمه دارن؟

وقتی میبینم یک نفر ناراحته داغون میشم چه برسه اون یکنفر عزیزمم باشه که دیگه بدتر

هر کاری میکنم تا برگردونمش به حالت استیبل، ب اینکه ناامید نشه

ولی متاسفانه هرکی اطرافم هست ، 90% شون نقطه مقابل من عمل میکنن و این خیلی ناراحت کننده س

+ تجربه امروزم: به آدما اجازه ندم اینقدر بهم نزدیک شن که بتونن بهم ضربه بزنن حتی نزدیکانم




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۲۳
اهو :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">