یک آرزوی مانده به دل بود و ما دوتا
دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ب.ظ
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دوتا جوی و دوجفت چکمه و گل بود ما دوتا
وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت تصدیق گفته های "هِگِـل" بود و ما دوتا
روز ِ قـرارِ اول و میز و سکــوت و چای سنگینــــی هـــوای هتــــل بود و ما دوتا
افتاد روی زمین ،ورق های سرنوشت فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دوتا
کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان درکوچه ســاز و تمبک و کِل بود و ما دوتا
تا آفتـــاب زد همه جــا تـــار شد دنیـــا چقدر ســــرد و کسل بود و ما دوتا
از خواب میپریم که این ماجرا فقط یک آرزوی مانــــــده به دل بود و ما دوتا
" نجمه زارع"
۹۴/۰۵/۲۶