فکرش را بکن.......!!
دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ب.ظ
فکرش را بکن
چه مرگ قشنگی میتواند باشد
تو از کوچه مرا صدا بزنی
و من از شدت شوق
در و پنجره را باهم قاطی کنم!....
داریوش حسن پور
+بعضی وقتا دلتنگی تو وجودم اینقدر فوران میکنه که دل لعنتی آروم نمیشه و باید دستش و بگیرم بشونم روبروم توچشاش زل بزنم و بگم ببین منو با گرفتگی، با بهونه گرفتن، با اذیت کردنم به هیچ جا نرسیدی و نمیرسی ... پس ساکت شو دم نزن و باهام راه بیا تا بتونم زندگی کنم... تا شاید برسه روزی که خواست تو با خواست خدای جان همراه شه و دست از سرم برداری و بری رد کارت.... حالا بگو خب
۹۴/۰۶/۱۶