یک سینه حرف است، ولی نقطه چین بس است ...
سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۵۰ ب.ظ
میگه : هر کسی تو زندگی اشتباهی میکنه و تصمیم و انتخابِ اشتباهی میگیره
من : اشتباه داریم تا اشتباه ، تصمیم داریم تا تصمیم
میگه : فرقی نداره بالاخره کاری که شده ، واسه هرکسی شاید پیش بیاد
من : سکوت و سکوت و سکوت
بعضی چیزا رو نمیشه به بقیه فهموند هر چقدرم توضیح بدی اخرشم درکی ندارند ، چون همه چیزا واسه همه قابل لمس نیست مگر اینکه چشیده باشن و با تموم وجودشون حس کرده باشن .. لاجرم سکوت میکنی .
هر کسی راهی رو ممکنه اشتباه بره یا انتخاب اشتباهی داشته یاشه ،قبول. ولی بعضی اشتباها پایه ن ، ریشه و اساسن ، اصلا خودِ خودِ زندگی ن... اینو میشه تعمیر کرد ؟ میشه دُرُستش کرد؟
ی خونه تصور کن ، این خونه ممکنه نیاز به رنگ داشته باشه ، ممکنه دیوارش نیاز به بازسازی داشته باشه ، اینا همش قابل تعمیره ، ولی وقتی ریشه ی خونه اشتباه باشه کاریش میشه کرد ؟ اون خونه آوار میشه بالاخره
حرفی نمیتونی بزنی ، کاری نمیتونی بکنی فقط عمرِ گذشته و آینده ی گنگ ، روزی هزار بار میاد توفکرت و بغض میشه و میشینه تو چشات
من : اشتباه داریم تا اشتباه ، تصمیم داریم تا تصمیم
میگه : فرقی نداره بالاخره کاری که شده ، واسه هرکسی شاید پیش بیاد
من : سکوت و سکوت و سکوت
بعضی چیزا رو نمیشه به بقیه فهموند هر چقدرم توضیح بدی اخرشم درکی ندارند ، چون همه چیزا واسه همه قابل لمس نیست مگر اینکه چشیده باشن و با تموم وجودشون حس کرده باشن .. لاجرم سکوت میکنی .
هر کسی راهی رو ممکنه اشتباه بره یا انتخاب اشتباهی داشته یاشه ،قبول. ولی بعضی اشتباها پایه ن ، ریشه و اساسن ، اصلا خودِ خودِ زندگی ن... اینو میشه تعمیر کرد ؟ میشه دُرُستش کرد؟
ی خونه تصور کن ، این خونه ممکنه نیاز به رنگ داشته باشه ، ممکنه دیوارش نیاز به بازسازی داشته باشه ، اینا همش قابل تعمیره ، ولی وقتی ریشه ی خونه اشتباه باشه کاریش میشه کرد ؟ اون خونه آوار میشه بالاخره
حرفی نمیتونی بزنی ، کاری نمیتونی بکنی فقط عمرِ گذشته و آینده ی گنگ ، روزی هزار بار میاد توفکرت و بغض میشه و میشینه تو چشات
۹۴/۰۸/۱۹