بعضی آدما عجیب دوست داشتنی ن، عجیب دیدنشون، حرفاشون، به دل می شینه طوریکه احساس تنهایی که باهاته جم میکنه خودشو و می ره پی کارش واسه ساعتی.
امروز ی دوست قدیمی ، دوستِ روزای خوب ، دوستی که خاطراتِ قشنگِ گذشته رو برام زنده میکنه اومد پیشم. با اومدنش منو پرت کرد به ۱۰سال قبل، سالایی که تا صبح درس میخوندیم و تنها دغدغه مون تست و مدرسه و دانشگاه ایندمون بود. سالایی که خنده مون تا اوج میرفت.امروز با اومدنش اشک توچشای دوتامون جم شد و با خنده هلش دادیم بره ، اجازه ندادیم قل بخوره بیاد پایین. واسه منی که ضربه از دوست خوردم، ناراحتی دیدم، بی معرفتی و دوری دیدم، خیلی لذت بخش بود دوستی که ضربه نداشت هیچ بلکه فقط عشق داشت خداروشکررررر.....:)
چه خوب که این آدما هرچقدر کمن ولی هستن، دنیا باوجودشون قشنگه. دلت میخواد بغلشون کنی ُ بشینی ساعتها باهاشون حرف بزنی درددل کنی ُاشک بریزی ُ بخندی بدون قضاوت بیجاشدن، بدون دست گرفتن و دردسر ساختنن.....واقعا وجودشون نعمتِ مخصوصا واسه من که جرات حرف زدن و درددل کردن ندارم....
خدایا بخاطر وجودشون حتی اگه کم، ممنون:)
خدایا دوباره روزای خوبمون برگرده:)