درحالیکه صورتت از اشک خیسِ با شنیدنش چشاتو میبندی و آروم میگی: "خدایا شکرت"
خیلی دوسش دارم، یعنی فراتر ازحد، آخه جنسش از خودِ عشقِ ، ازجنسِ پاکی و نورِ
غم تو چشاش، گریه های وقتِ نمازش، دعاهایِ زیر لبش، لبخند هایِ یهوییش وقتی تو حال غم می بینمش، فراموش کردن از خودش و به فکر آرامش و خوشبختیِ من بودنش ، و و و همه و همه منو شرمنده میکنه، منو از خودم متنفرمیکنه. سرم و بالامیبرم و تو آسمون دنبال خدا میگردم و بهش میگم بخاطر این موجود پاک و آسمونی، بخاطر این عشق جاگزین زمینیت، به دادم برس و نذار شرمنده ش شم، نذار غم همیشگیه چشاش شم، نذار نگرانی دل نازش شم. نذااااار
بعضی دوست داشتنایِ همراه با نگرانیِ زیاد ، خیلی بدِ ، از خودت، از آرزوهات، از تفریحات، از دوستات و ..... میگیرتت. طوریکه کمترین و کوچکترین چیزا برات میشه رویا میشه آرزو که با دیدنشون، با فکر کردن بهشون دلت میگیره، تنها میشی، آدمایِ دور و اطرافت محدود میشن.....
دلم برای خودم، برای آرامشم، برای ساعتی برای دل خودم بودن، با دوست ِ خوبم بودن، برای همه این چیزای ِ معمولی ِ دوست داشتنی تنگ شده، تنــــــــــــــــــــــــگ !!...
تو دلم آشوبِ داره همه وجودمو چنگ میزنه :(
ازین حس ِ لعنتی ِ مزخرف خسته شدم دیگه:(
خدا آرامشم باش آرااااااااامش
تنکس خدایِ جانم
اولین بار نیست
که این غروب لعنتی غمگینت کرده است
آخرین بار نیز نخواهد بود
به کوری چشمش اما
خون هم اگر از دیده ببارد
بیش از این خانه نشینمان
نخواهد کرد
کفش و کلاه کردن از تو
خنده به لب آوردنت از من
برای کنف کردن این غروب
و خنداندن تو حاضرم
در نور نئون های یک سینما
مثل چارلی چاپلین راه بروم
و به احترام لبخندت
هر بار کلاه از سر برمی دارم
یک جفت کبوتر از ته آن
به سمت دست های تو پرواز کنند
جوک های دست اولم را نیز
می گذارم برای آخر شب
که به غیر از خنده های قشنگت
پاداش دیگری هم داشته باشد
اگر شعبده باز تردستی بودم
با یک جفت کفش کتانی
و یک کلاه حصیری
می توانستم برایت سراپا
تابستان شوم سر هر چهارراه
و کاری کنم که بر میز خال بازها
هر ورقی را برگردانی
آس دل باشد
و هر تاسی که بریزی
جفت پنج
عباس صفاری
بعضی وقتا تو تصمیم و انتخابت بدجور سردرگم میشی، نمیدونی کدوم درست ترِ، کدوم بهترِ. اینجور وقتا چشام همش به آسمونِ ، انگاری تو آسمون دنبال ی نشونه یا ی مسیرِ دُرُستم.... چی میشد اگه اینجور وقتا خدا که میبینه چقدر سردرگم و کلافه م و نمیدونم چی بهتره، بیاد توگوشم آروم بهم بگه درست ترین و بهترین ُکار کدومِ .
البته که شکی ندارم وقتی دلم ُ بهش وصل میکنم خودش میفهمه و میخواد نشونم بده ولی من زرنگ نیستم و بعضی وقتا نمیفهمم..... شاید قلبم هنوز دورِ ازش واسه همین متوجه همه ی نشونه هاش نمیشم.
+خداجونم دلمُ نذار ازت دور شه نذار اینقدر پام به زمین وصل باشه و قلبم خاکستری شه که نتونم اوج بگیرم ُ وقتی باهام حرف میزنی بفهمم
+ خیلی مهربون و بزرگی خداااااا..... دوسِت دارمممممم
خداجونم؟
خیلی نگرانم، به قلبم آرامش بده و ارومم کن، ارومم کن همین امشب، باشه خداجونم؟
بعضی آدما عجیب دوست داشتنی ن، عجیب دیدنشون، حرفاشون، به دل می شینه طوریکه احساس تنهایی که باهاته جم میکنه خودشو و می ره پی کارش واسه ساعتی.
امروز ی دوست قدیمی ، دوستِ روزای خوب ، دوستی که خاطراتِ قشنگِ گذشته رو برام زنده میکنه اومد پیشم. با اومدنش منو پرت کرد به ۱۰سال قبل، سالایی که تا صبح درس میخوندیم و تنها دغدغه مون تست و مدرسه و دانشگاه ایندمون بود. سالایی که خنده مون تا اوج میرفت.امروز با اومدنش اشک توچشای دوتامون جم شد و با خنده هلش دادیم بره ، اجازه ندادیم قل بخوره بیاد پایین. واسه منی که ضربه از دوست خوردم، ناراحتی دیدم، بی معرفتی و دوری دیدم، خیلی لذت بخش بود دوستی که ضربه نداشت هیچ بلکه فقط عشق داشت خداروشکررررر.....:)
چه خوب که این آدما هرچقدر کمن ولی هستن، دنیا باوجودشون قشنگه. دلت میخواد بغلشون کنی ُ بشینی ساعتها باهاشون حرف بزنی درددل کنی ُاشک بریزی ُ بخندی بدون قضاوت بیجاشدن، بدون دست گرفتن و دردسر ساختنن.....واقعا وجودشون نعمتِ مخصوصا واسه من که جرات حرف زدن و درددل کردن ندارم....
خدایا بخاطر وجودشون حتی اگه کم، ممنون:)
خدایا دوباره روزای خوبمون برگرده:)
وابستگی بده، وابستگی حس دردناک و مزخرفی ِ ، حسیه که آدمو میبره قعر چاه، حسی که روزاتو خاکستری میکنه و شباتو بارونی، حسی که لحظه لحظه ی زندگیتو تحت تاثیر میذاره، خوابیدنتو راه رفتنتو ، خندیدن و همه و همه رو تغییر میده . اصلا وابستگی عقاب ِ درنده ی خطرناکیه که میاد سمتت ُ همه ی حسای خوبتُ ، آرامشت ُ ، کل زندگیت ُ میگیره توی منقارش ُ میره ... طوریکه دیگه بعد از پرواز اون چیزی برات نمیمونه که باهاش باقی روزهای زندگیتو سر کنی
باید یاد بگیریم وابسته نشیم، حالا فرق نداره وابستگی به چی یا کی باشه، از هر نوع و مدلش ، خطرناکِ
از دست دادنش داغون میکنه آدمو .....