هوا را ازمن بگیر...خنده ات را نه...

تو دنیایی که سیل غم همه جا هست، دیدن خنده خستگی رو از چشات گم میکنه ، حتی واسه ی اپسیلون، حتی ظاهری و تصنعی....

طبقه بندی موضوعی

حس مزخرفی ه و کاریشم نمیشه کرد ..

يكشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ب.ظ
نشستم کنار پنجره زل زدم به آسمون ، نمیدونم دنبال چی میگردم ولی نگاهمو گره زدم بهش ی دفه ب خودم میام میبینم ۲۰دقیقه س فنجون کافی دستمِ و نگاهم به آسمون و همه فکرا هجوم آوردن تو سرم ..
ی وقتایی پیش میاد تو زندگی ، که انگیزه رو واسه همه چی از دست میدی. نه انگیزه درس خوندن، نه کار کردن، نه کلاس رفتن و نه هیییییچ کار دیگه .. با اطمینان کاری رو شروع میکنی و به نیمه ش که میرسی ولش میکنی ،درست مثل اینه کنار ساحل بشینی منتظر ماهی، ماهی که میاد تو دستت و دوباره سر میخوره و میره
علتشم همین نبودن انگیزه س ..
نه اینکه تلاش نکرده باشی، نه ... اتفاقا خیلی زحمت کشیدی که به اینجا برسی ولی کم کم ذخیره ی وجودیِ دلت خالی میشه و دیگه کششِ هیچیُ نداری .. و وسط کار همه چی رو رها میکنی. رهااااا
حال بدی ه وقتی به این نقطه برسی که هیچ چیز برات رنگی نداشته باشه و احساس کنی اینقدر خسته ای که دلت هیچی نخواد جز ی خواب عمیق ، خوابی که وقتی چشاتو باز کردی هیچ خبری ازخستگی نباشه .. فول انرژی شروع کنی به زندگی ..
چقدر دلم خواب رفتن میخواد ..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۸
اهو :)

نظرات  (۳)

خواستت اززندگی اینه!؟
اونوخ خواسته زندگی ازتوچیه!؟
پاسخ:
خواسته ی زندگی از من، کم نیوردن و ادامه دادن و جنگیدنِ ...
کم نیاروبجنگ دوست من.
سخته ولی شدنیه.
وبدون که تنهانیستی.
پاسخ:
جنگیدن توان لازم داره 
۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۸ بانوی آذری
خیلی حس بدیه ... خیلی شده که انطور بشم ... خیلی از کارو رو نیمه ول کردم و خیلیا رو هم فقط در حد فکر مونده :)
اما این دفعه می خوام به مرحله عمل برسونم :)
پاسخ:
واقعا دست و پا میزنم که بتونم عملی کنم ولی آخرش کم میارم .. خیلی بده
این خیلی خوبِ که مصمم شدی بانو جانم :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">